سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کمی درنگ بایدم ...

 

 

خلاف جریان آب ...

ـــــــــــــــــــــــــــمن آدم نخواهم شدــــــــــــــــــــــ

...............................................................................

آهای تو ...

تویی که شتاب زده میروی ...

قدری صبور باش ...

تصور میکردم من ...

من فقط تصور میکردم ...

...............................................................................

 ــــــــمنــــــــــــ زیر باران با چتر نخواهم بود ...

اما زیر نگاه گرم آسمان چترم کنارم خواهد بود وسایه بانم ...

به سرمای همیشگی عادت کرده ام ـــــــــــــــــــمنــــــــــــــــــــــ

...............................................................................

چرابارون نمیاد ...فردا اول اسفنده ...من ...

باورم نمیشدکه ...اسفند باز رسید ...

من دچار تضادم ...پارادوکس هایی که هرکدام گوشه ایی از مرا به خود میکشاند ...



دوشنبه 91 بهمن 30 | نظر

 

زندگی ...ممات...حیات ...

بسم الله الرحمن الرحیم...

 

ـــــــــــــــــــــــــــمن آدم نخواهم شدــــــــــــــــــــــ

 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

زندگی ...ممات...حیات ...

بودن ...وشاید بعدها دریادها ماندن ...

زندگی نه کلافیست پیچیده ...

ونه گره ایی کور ...

زندگی همین نفس کشیدنِ منوتوست ...

همین روزهایی که میگذرانیم ...

زندگی ...

بهار است ...

وقتی تودرست مثه غنچه ایی شکوفایی میابی ...

از شکم مادربعداز9ماه ازجان مادرحیات گرفتن به اذن الله ولادت یافتن ...

وآرام آرام سبز شدن تابه نهال عشق رسیدن است ...

زندگی صدای جیرجیرک به وقت خواب بهاری ...

بوی بهار ...بوی علف ...بوی سبزه ...بوی خوش مهربانی ...

زندگی آواز قورباغه هاست ...

همنوا که میشنود به وقت شامگاه ...گویی گروه کر آماده ی سردادن جانشان میشوند ...

واینان تسبیح گویان شامگاه هستن به وقته خواب خوشِ آدمی ...

ومن برای آرمش خودم سنگ پرت میکنم به سمتشان تاصدایشان درگلوخفه شود ...

زندگی لبخندهایی از عمق جان کنار عزیزی از ...

زندگی تابستان است ...

لحظه ی جان گرفتن ...رشید شدن ...جوان شدن ...

وقته بار دادن ...

طعم ترش لیموترش ...

یک عصردل انگیز تابستانی ...

زیرکولرگازی ویک استکان چای ـنون وپنیروسبزی ...

وگاه هندوانه ...

کناره مادربزرگ ...که دیابت دارد وباید مراقب باشی یواشکی بیشترازاینکه بایدهندوانه بخورد ...

زندگی ...پاییزاست ...

حس خوب عاشقی ...

وقتی از اوج جوانی کم کم میرسی به پختگی کامل خیال ...

وقتی عمرت به نیمه میرسه ...

وقتی گام های تند وتیز جوانی بدل میشه به سلانه سلانه رفتن ...

باطمئنینه اندیشیدن ...ازروی غروروشورجونی حرف نزدن ...

زندگی گاه قدم زدن تنهاکنار خیابان ...

سرد ولرزان ...

وگاه سوزه سردی که به استخوان میرسد ومییچاندتورا تا به عمق جان ...

مچاله میشوی واما ...

اما بااین حال دوست داری این سوز را ...

باتمام دردی که دارد شیرین است ...

طعم تلخ بامزه ی قند ویاعسل ...

دوست داشتنی است ...

وگاه طعم تلخ شرب سرماخوردگی وسرفه است ...

زندگی زمستان است ...

گاه ...

وقتی آرام آرام پاییز را رد میکنی ودانه دانه سپیدی موهایی که شمرده ایی ...

اینبار به شالیزاری سپید بدل شده است ...

موی پربرکت سپید به سر مینشیند وعمری که گذرانده ای ...

وثمری که به بار نشسته ...

وقتی کنارنوه ی خود نشسته ایی جانت آرام می شود ...

وقتی یک دست به دسته کوچولوی تپل وشیرین زبونت ودسته دیگه به عصا از کوچه های تنگ رد میشی وبه

پارک میروی و...

ولبخندی پرعشق سیمای مهربانت را زیباتر کرده است ...

زندگی ...

صدای باران که به شیشه پنجره میخورد وحواسی که پرت شده تا ناکجا آباد قلبت را به خود می آورد ...

چیکه چیکه ...

پتوپیچ میدوی جلوی درویک لیوانِ داغ چای به دست لذت را از مهربانی خداوند باجانت حس میکنی ...

ویا کز کنی گوشه ی اتاق ...

وتمام حواست گوش میشود واحساس عاشقی ...

زندگی ...زندگی ...زندگی ...

قصه ی شیرینِ شدن ...بودن ...رفتن ...ماندن ...

زندگی ...

طعم پرتقال دزفولی که از وسط به دونیم کرده باشی و مثه قحطی زده ها به جانش بیفتی ...

باید لذت ببری از خوردنش بدون رعایت هیچ قوانینی ...

شیرین ودوست داشتنی ...

زندگی ...

صدای هق هق هایی که شانه هایت را به تکاپو می اندازد ...

گویی برق باولتاژقوی به خود وصل کرده باشی ...

کنترل هیچ حالی ازخودرا نداری ...

زندگی همین انتظار است ...

وغروب های دلگیر جمعه ...

زندگی استنشاق نسیمی است از اعماق جان ...

دم وبازدمی که هرآن ممکن است دیگر باز نگردد ...

زندگی قرایت فاتحه ایست ...ویاسین والرحمن ووالحشر خواندن کنار مزار عزیزی ...

که رفتنش قطعه ایی ازقلبت را باخود برده است ...

وهرچه سعی کنی که تکه های قلب ِشکسته ات را کنار هم با چسب بچسبانی نمیشه که نمیشه ...

آخه قطعه ی اصلی گم شده ...

ودیدارش را سپرده تا قیامت ...

مگراین قیامت من کی برسد؟؟؟

زندگی صدای بوقِ ماشین عروسیست حتی وقتی که ازکنارت رد شود ...

وتو تازه ازمزار عزیزت باز گشته ایی...

باتبسمی مهربان برایشان سعادت را می خواهی وخوشبختی را ...

زندگی رویدن گل است ...

رسیدن قاصدک ...

پرواز کبوتر...کلاغ ...پروانه ...پرستو...

زندگی یک لیوان آب خنک به وقت خستگی های باباست ...

که از کار برمیگردد ...

بوی غذایی که می پیچد توی خونه وکوچه پس کوچه ...

زندگی گاه بغضی که نمیدانی چطور آرامش کنی تانشکنی ...

تاخم نشی ...تا کم نیاری ...

تا مغلوب نشی ...

تا زمین نخوری ...

تاخاکی نشی ...

وگاه بایدبه خاک بیفتی به شرطی که بتوانی بلند شوی خودرابتکانی وازنو ...آغازی جدید...

زندگی ...زندگی ...زندگی ...

زیارت است ...

وقتی رو به حرم میکنی ودست به سینه میگذاری وتمام ادب می شوی وسلام می دهی ...

وتورا ای عشق سلام ...

اذن دخول است ...

 ءَاَدْخُلُ یاحضرت عشق؟؟؟

وپهن کردن اشک هایت روی نقطه نقطه ی صحنش ...

زندگی وضوگرفتن است ...

برای وصال با دلبری ازهرآنچه فکرکنی دلرباتر ...

زندگی باز کردن سجاده است ...

پهن کردنش به وسعت عشق ...

وکنار آن تسبیح وگل یاس چیدن ...

وقدقامت بستن ...

برای اوکه اکبرتر است ...

از هرچه دلتنگی است ...

ازهرچه دلخستگی است...

خفگی ...

اکبرتر...

الله اکبر ...

وکنده شدن از زمین وتاخدارسیدن ...واین قامت به تعظیم مینشیند به رسم عبودیت ...

قامتی که غرور است وبزرگی ...وگاه کبروخودخواهی...

به سجده مینشیند وکوچک میخواند خودرا برای عظمتی شگرف ...

به خاک مینهد جبین را وقطره قطره باران میشویدنگاهش را ...

سبحان الله ...

سبحان الله ...

سبحان الله ...

زندگی این است ...

  گذری تند...

تبسمی الهی ...

کوله باری مالامال ازالله ...

خوابی سرشاراز اتفاق ...

وبیداری مطلق بعدازآن ...

======================

آمده ایم ...بشویم ...برویم ...بمانیم ...

وامتحانهایی که باید سربلند وروسپید باشیم از پس آنها ...

من که ...


« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة »

              « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »



جمعه 91 بهمن 27 | نظر

 

هنوز...

بسم الله الرحمن الرحیم...

سلام حضرت عاشق ...
هنوز وقتش نرسیده ؟؟؟
سنگینی زمین ...ثقل زمین ...
هنوز وقتش نرسیده ؟؟؟
سلام حضرت دلبر ..
چهارگوشه ی گرد ونامتوازن دنیا پرشده از ...
نقطه ...نقطه ...نقطه ...
من به توازن زمین مشکوکم ...
سلام حضرت انتظار ...


:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

 

وقتی که می آیی غم باما غریب می شود ... حضرت مُنتَظَر ...

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

پُرَم از تراکمه احساس ...
از...نقطه ...نقطه ...نقطه ...
وقتی نباشی ...


« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة »

              « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »



پنج شنبه 91 بهمن 26 | نظر

 

و اما عشق ...

بسم الله الرحمن الرحیم...


و اما عشق: تخمین زد بزرگی احتمالش را 


سپس فرمود: می پرسد به زودی مرگ حالش را 

 

زمین لرزه به مقیاس چهل پرواز نازل شد 

 

ولی یکباره انسان فرش پایش کرد بالش را

 

کمی آرامتر ای عقل پاسخگو که خوابانده ست

 

زمین بر دامن احساس من طفل سئوالش را 

 

تمام واژه ها در یک بلوغ تازه می رویند

 

اگر ابر غزل منت نهد شیر حلالش را 

 

خدایش را چه دیدی، شاید از نو، شاید از اول...

 

اگر چه می زنند اینک به مرگی سخت فالش را 

 

هر آیینه شبی نقش زمین گشت و وصیت کرد

 

که پا کوبند زین پس سالگرد ارتحالش را 

* * *

خدا صبرت دهد ای عشق فرمودند برخیزی 

 

که مرد انتظار اینک به سرپیچیده شالش را 

 

ـــــــــــــــــــمحبوبه زارع ــــــــــــــــــــــــــ


« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة »

              « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »



دوشنبه 91 بهمن 23 | نظر

 

تُنگِ تَنگِ بلوری ...قلبم ...

 

بسم الله الرحمن الرحیم...

 

ـــــــــــــــــــــــــــمن آدم نخواهم شدــــــــــــــــــــــ

 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

...من به تو دچارم

حتی دروقتایی که چشم میبندی مباد ببینی که لغزیده پایم به سمتی که نباید... 

من به تو دچارم ..

درسخت ترین آناتی که برمن می گذرد...

من به تو دچارم ...

حتی وقتی که حالم ...

من به تو دچارم ...

وقتی که هستی کافرخواهم بود به تمام دلخستگی هایم ...

حتی به بزرگترین امتحانی که ازمن خواهی گرفت ...

من به تو دچارم ...

توکه باشی من داراتراز همه ی دلتنگی های خویشم ...

من به تو دچارم ...

توکه باشی نفس تنگیهایم آزارم نمیدهند ...

من به تو دچارم ...

وقتی تمام آوارهای دنیا روی سروقلب وجانم هوارشوند ...

من به تو دچارم ...

مرا هیچ باکی نیست ازنبودنها ...

بودنت تمام زندگی من است ...

ازنیست ها ...رفتن ها ...

من به تو دچارم ...

من به تو دچارم ...

من به تو دچارم ...

من دریای التماسم تو آسمانی برای اجابت ...

من به تو دچارم ...

من به تو دچارم ...

من به تو دچارم ...

الهی وربی وسیدی ومولای من لی غیرک ...

مولای یا مولای ...

انت المولی وانا العبد ...

وهل یرحم العبد الا المولی ...

من به تو دچارم ...

من به تو دچارم ...

من به تو دچارم ...

  

الَّذینَ آمنوا و تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذکرِالله اَلابِذکرِالله تَطمَئِنُّ القُلوب... 

 

قلبم یه تکون میخواد یک حال خوب اساسی ...

یه خونه تکونی درست ...

یه چیزی مثه ...

مثه ...

 

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا


از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

حال در خوف و رجا رو به تو بر میگردم


دو قدم دلهره دارم دو قدم دلتنگم

نشد از یاد برم خاطره دوری را
بازهرچند رسیدیم به هم !دلتنگم

فاضل نظری

 

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

 

تشکرنوشت :

ازهمه ی بزرگواران بابت همدردی سپاس گذارم توشادیاتون جبران کنم انشاالله ...

ماکه مثه اینکه قسمت بودنمون همین غمهایست که همیشه هست ...

شکرخدابرهرخواسته اش ...

نگاهتان متبسم تاهمیشه ...

دلم عجیب به حرم امن رضای آل محمدنیاز دارد...

صحن انقلاب ...و...

« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة »

              « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »



یکشنبه 91 بهمن 22 | نظر

 

راحت بخواب ای شهر! آن دیوانه مرده است...

 

بسم الله الرحمن الرحیم...

 

ـــــــــــــــــــــــــــمن آدم نخواهم شدـــــــــــــــــــــــ

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

راحت بخواب ای شهر! آن دیوانه مرده است

در پیله ابریشمش پروانه مرده است

در تُنگ، دیگر شور دریا غوطه‌ور نیست

آن ماهی دلتنگ، خوشبختانه مرده است

یک عمر زیر پا لگد کردند او را

اکنون که می‌گیرند روی شانه، مرده است

گنجشکها! از شانه‌هایم برنخیزید

روزی درختی زیر این ویرانه مرده است


دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش

آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است

 

ـــــــــــــــفاضل نظریـــــــــــــــــ



:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

فردابازترم شروع میشه ...بااین احوالاته سنگینی که هست ...

خدای من خودت به فغانمان برس ...

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

برای مادری دعاکنید وبیشتر برای بچه هاش ـــــــــــــــصبر،صبر،صبرـــــــــــــــــــــــ

یازینب (سلام الله علیهما اجمعین )


 « اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة »

              « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »



جمعه 91 بهمن 13 | نظر

 

اینجا کوچه ی انتظار است ...


بسم الله الرحمن الرحیم...

 آدینه است ودلمان از بی تابی گویی میخواهد بیرون بزند ...

برود تا جایی که او باشد ...

آرام سازد دلخستگی هایمان را ...

امید دهد مارا که غبار گرفته تنمان ...

وزنگاره دلمان را باز گیرد وجلا دهد نگاهمان را ...

او که هنوز در ره ِ آمدن است ومن بر سر درِ کوچه ی آمدنش پلاکی زده ام ...

کوچه ی انتظار ...

و بردیواره های کوچه ی انتظارم نوشته ام با گلاب و یاس ...

اینجا کوچه ی انتظار است ...

مواظب قدم هایتان باشین ...

نگاهتان را ازنو بشورانید ...

طهارت دهید زبانتان را ...

ودعایش کنید مسافر را ...

تا بل پاک سرشتی باز گشاید دری را ...

وانتظار به سر آید همه ی مارا ...

که اشکمان خشکید ...

وچشمانمان سویی دگر دربرشان نیست ...

نذر آمدنت آقای باران تمام عمرم کرده ام ...

ومرا بشارت میدهد به آمدنت سلامی بر آل یاسین ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 

وقتی که می آیی غم باما غریب می شود ... حضرت مُنتَظَر ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلم گرفته در این مستطیل تنهایی ... فسیل می شود اینجا ...چرا نمی آیی...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این روزها حالم خوب نیست ...

تپش های قلبم تنگ می زند ...

خیالم غمین است ...

انگار باز هوایی شده ام ...

تورا به نگاه زلالت دعایی کن ...

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

دلم هوای حرم کرده خوب میدانم ...
 

سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو

نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو

و می روم به امید دوباره های من و تو

میان این همه غوغا میان صحن و سرایت

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای مادری که عزم خدایی شدن دارد دعا کنید که شاید تاصبح ...

وبیشتر برای فرزندانش که بتوانند امتحان خدایی را سربلند پس دهند ...انشاالله ...

یازینب (سلام الله علیهما اجمعین )

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 « اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة »

              « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »



جمعه 91 بهمن 13 | نظر

 

ای زبانت هیچ! ...

بسم الله الرحمن الرحیم...

 

من نمی گویم زیان کن یا به فکر سود باش

ای ز فرصت بی خبر در هر چه هستی زود باش

زیب هستی چیست غیر از شور عشق و ساز حسن

نکهت گل گر نه ای، دود دماغ عود باش

راحتی گر هست در آغوش سعی بیخودی ست

یک قلم لغزش چو مژگانهای خواب آلود باش

مومیایی هم شکستن، خالی از تعمیر نیست

ای زبانت هیچ! بهر دردمندی سود باش

نقد حیرتخانه هستی صدایی بیش نیست

ای عدم! نامی به دست آورده ای موجود باش

         بیدل دهلوی ...              

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::  

درنگ نوشت :

شعرو دوست دارم ...خودم تازه خوندمش ...پراز تلنگرالالخصوص برا شخصه درنگ بایدم ...

آخه این بشر این روزها زیاد تریپ غمگین ورمیداره ...این قده خدا بهش نعمت داده نمیبینه یک راست ورداشته یه کاره رفته سره سختیا ...امتحانایی که گرفته ازش ...

آخه بنده خدا تو که ظرفیت نداری بیخود میکنی ادعای خیلی چیزها رو داری ...بزنم چشو چالو یه بادمجون کاری اساسی کنم ؟نه بزنم ؟نه توروخدا بزنم ؟ ...

بعدازفردا صب باس عینک آفتابی بزنی بری بیرون ملت اونطوری نگا نکنن ...ولی خب تو خو 4چشمه تشریف داری چوطور آفتابیم بزنی ؟تازه عینکت فتوم نیست ...

کمی درنگ بایدم ............

 ایرادی نداره فرزندم ماهیو هروقت از آب بگیری میمیره ...

ولی خب دیگه ...هیچی توکل به وسعت عشق ...

  فقط لطفن به شدت : الدعاء ...براهمه ...روزگاره سختیه ...هوای همو داشته باشیم ...

اگه روزگار برما سخت تاخت کنارهم بودنمون باعث بیشتر شدن این تاختها نشه

اللهِ من میدونی که چقدر دوست دارم ...من بارها اللهِ خودمو دیدم ...


« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم »  

 

   « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »

 



چهارشنبه 91 بهمن 11 | نظر

 

شب گرفتن حاجت، زیارت عتبات ...

جهان به یُمن حضورش، بهشتی از برکات

نثار مقدم پر خیر و برکتش صلوات

.....................................................................................

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات

به هر یک از برکات و کمال تو صلوات

اعیادبر همگی عاشقان محمد وآل محمد مهنا ...

ولادت نبی پاکی ها ،رسول مهربانی مبارک ...

فرخنده باد آمدنت یا صادق آل محمد ...



دوشنبه 91 بهمن 9 | نظر

 

اجازه خدا ...من ...بغض ...دارم ...بارانم ...


بسم الله الرحمن الرحیم... 


آسمان ازآنِ اوست ...

یکی میگفت :آسمان همیشه آبی است ...
ومن این را خوب می دانم ...
یکی میگفت :گاهی آسمان آبی است...
 ومن این را خوب میدانم ...
یکی میگفت: گاهی آسمان آنقدر تیره می شود که حس میکنی به تو نزدیک است ...
نزدیک تر ازهمیشه ...
دست که دراز کنی انگار میتونی توی ابرهای دلگیرو بغض گرفته اش دست ببری ویه مشت برا خودت وردای ...
ومن این را خوب میدانم ...
یکی میگفت :اما خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند ...
ویک روز حتمن بیرون می آید بعداز کلی دلتنگی .آشفتگی خیال ...
ومن این را خوب میدانم ...
اما نمیدانم ...
من این را نمیدانم ...
آری نمیدانم ...
نمیدانم که چرا آسمان آبی است ...
ورنگ دیگری ندارد ...
نمی دانم که چرا تیرگی آسمان دل آدم را دلگیر می کند واما ...
اما تمام آدم ها حس خوب باران را می خواهند ...
وروز ووقت بارانی را ...
انتظار می کشند ...


ووقتی باران می آید آن ها دلتنگ تر از همیشه می شوند وخسته ...
اما نمی دانم ...
امانمی دانم کوچه که بارانی است کسی زیر باران نمی رود ودل آشفتگی هایش رابشورد وبریزد زیرپایش باتمام قطرات باران ...
اما نمی دانم که وقت باران همان حسی که همه ی آدما دوست دارند ولحظه های بارانی را ...
همه درحال دویدن برای رسیدن به زیر یک سرپناه تامباد باران آنها را خیس کند ...
ومن نمی دانم چراکوچه که بارانی است سکوتی آزار دهنده میگیرد خیال را ...
گویی همه به خوابی ابدی رفته اند ونفس بالاوپایین نمی آید...
صدای خوش ورویایی باران می آید ...
قطره قطره ...چیکه چیکه...
آن سوی پنجره گنجشککی خیس آشفته است ...
ومن اورا به خویش می خوانم تابل اوهم از حس خوب خیس شدن زیر اشک های آسمان لذت ببرد ...
صدای صاعقه ایی مرا به وجد می آورد ...
خیال را درخود باز میدارم وبه زیر باران قدم میگذارم تا به آن سوی وقت خوش بارانی شدن ...
مادری به زیر چادرخود طفلی بغل گرفته وسخت سراسیمه تامباد کودکش خیس از اشک آسمان شود و2،3روزی مریض به تختی بماند ...
وباز نگاهم را می برم تا به همراه غم آسمان که دلتنگی اش را با قطره قطره اشک آسمانی به من می فهماند ...
لحظه لحظه درخود می شکفتم از خیس شدن ...
من در نگاه شلاقی آسمان خودم را مستانه رها کرده ام ...
صدایی می آید ومرا به خود می کشد ازدور ...
صدایی می آید ومن کنجکاوِ صدا،دور وبرم را می نگرم ...
نگاهی سنگین را برخود احساس می کنم ...
حتی سنگین تر از اشک آسمان ،سنگین تر از بغض ترکیده ی ابرهای دلتنگی که درحال باریدن است ...
حسی مرا می آزارد ...
حس سنگینی است ...
نگاهی پرازحرف های ناگفته ...صدایی می آید از دور ..
صدایی ازآخرین نای حنجره که بالا نمی آید ...
اما حس می کردم آن را ...
زیر باران خیس شده ام اما هنوز شوق باران مرا درآغوش گرفته که حتی سرمای تن سوز راحس نمی کردم ...
اماهنوز صدایی می آمد از دورگویی نگاهی درحال تکلم بود ...
ومن باز به خویش می لرزم از نگاهی که دلم را به لرزه درآورده ...
چیست آسمان ؟به من بگو نگاه از آن ِکیست ؟؟؟
صدای قدم های خیسی را احساس میکنم ...
ومن خوب میفهمم حس باران از چیست ...
ومن خوب میدانم دلتنگی آسمان دلشوره ی کیست ...
صدایی می آید از دور ...
===========================================
تاریخ 1389/8/23آبانماه یکشنبه شب من ویک بغل دلتنگی ...
این خط خطیایی که نوشتم دقیقن مربوط به همون تاریخه ...
یادمه وقتی که داشتم مینوشتم حسه خوبی داشتم برعکس الان که به طور بدی حالم بده ...
اما اینکه بارون بود یا نه یادم نیست ...

خیلی دوسش دارم نمیدونم چرا هیچ جایشو درست نکردم ...
=============================================
دلم قلبم خیالم حواسم بارانیست درست مثله حال وهوای دیارم این باران عاشقی می بارد ...
خدایا شکرت ...
------------------------------------------------------------------
ببار باران ببار ومرا بشوران وببر وراحتم ساز ازین همه دلخفگی هایی مزمن ولاعلاج ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میترسم ازتلفنی که به صدا دربیاد ...
دری که زده بشه ...
اینجا باز مادری عزم رفتن دارد ...
دلم برا یکی یه دونه دخترش داغ دارد ...
این روزها از خبرها دوری میکنم ...
یادم +یک سال قبل + این روزهای بدترازبدترازبدِمن ...
نرگس +مسکن های بی اثر+دردهایی بی پایان ...

وآن سه شبه شومی که به من فهماند نگاهت دیگر بامانیست ...

وآن صبحی که تورفته بودی ومن ...
سرطان لعنتی چی از جون این آدمامیخوای ؟؟؟
سرطان لعنتی ...سرطان لعنتی ...
تنم میلرزه از اسمش ...
نمیترسم اگه من مبتلا بشم نه نمیترسم ...
میترسم براعزیزی که گرفتار بشه و...
خدایا خودت کمکمون کن ...
این روزها ورق ورق ...
این روزها ثانیه ثانیه ...
این روزها ...خونابه شده قلبم ...
دعاکنید برا بچه های مادری که دلکنده از زمین ومیل رفتن داره که بتونن صبورباشن ...


إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْبالصبر...

حالم ازهمیشه بدتره ...این روزها برایم روزهای بسیار سنگینین ...خدایا

مگه میشه تو منو تنها بگذاری ؟؟؟؟

نه هرگز باورم نخواهد شد ...الهی وسیدی ومولای وربی من لی غیرک ...

اجازه خدا ...حرف دارم ...به قلب من فرصت میدهی ؟؟؟...

اجازه خدا میشه استعفامو به جای اون مادرقبول کنی ؟؟؟

اجازه خدا ...من ...بغض دارم ...

اجازه خدا ...من ...قلبم ...اجازه خدا ...درد دارم ...

اجازه خدا ...


 

« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم »  

  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »




دوشنبه 91 بهمن 9 | نظر

 
 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

عطرظهور

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار

پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...

ستارگان دوکوهه

هم رنگــــ ِ خـــیـــآل

هدهد

مرام و معرفت

سه قدم مانده به....

یامهدی

مینای دل

ارواحنا فداک یا زینب

مشکات نور الله

گل خشک

سلام محب برمحبان حسین (ع)

دهکده کوچک ما

اسرا

گرتوبیایی غم از دل برود

نیلوفر مرداب

شعرشاعر

خوش یمن

احرار

اینجا آوایی هست

زهرایی

بهونه جوونی

سربداران 313

مدیریت ...

گل نرگس

آپلودعکس

شعر...

خط...

صیاد لحظه های ناب دیدار

تاآسمان راهی نیست

چش قلمبه ...

دانلود مقاله ، پروژه ...

حدیث اشک

اقیانوس

یاسین مدیا

پایگاه اطلاع رسانی ...

یاران گمنام وبی ادعا ...

شعرو غزل امروز

آرمان های انقلاب

 
 

خبرنامه

 
 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 300376

بازدید امروز :177

بازدید دیروز : 49

تعداد کل پست ها : 424

 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

دانشنامه مهدویت

 مهدویت امام زمان (عج)
 

لوگوی دوستان

 

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin