سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کمی درنگ بایدم ...

 

 

شب ِ پروانه است ...


بسم الله الرحمن الرحیم...

 

روز اوّل که دید آبم کرد


بعد از آن ساخت و خرابم کرد

.

.


شعر:حسن لطفی

 

ولادت نور علی نور ... سه فرزند زهرای اطهر مبارک ...

نور علی نور ...






 

      

لال بودم مرا زبان دادند

منِ افتاده را توان دادند

 

زیر خورشیدِ گرمِ روزِ الست

مانده بودم که سایبان دادند

 

اِزدحامی عجیب بود امّا

به من از آن همه مکان دادند

 

خواستند کار عشق را بینند

حال و روزِ مرا نشان دادند

 

مثلِ آتش شدم مرا سوزاند

به دلم تا حسین جان دادند

 

نه که مجنون نه مثلِ فرهادم 

خوش به حالم حسین آبادم 

 

اوّل عشق شور شیرین است

بعد از آن روزگار غمگین است

 

تا که عاشق شدم همه گفتند

روی پیشانیت چرا چین است؟

 

روز اوّل که دیدمش گفتم

آنکه روزم سیه کند این است

 

جگرم را هر آن که دید گریست

گفت این داغ ، ارثِ یاسین است

 

حا و سین ، یا و نون مرا دریاب

که سرم روی شانه سنگین است

 

 حا و سین ، یا و نون مرا کُشته 

شکر حق این جنون مرا کُشته 

 

روز اوّل که دید آبم کرد

بعد از آن ساخت و خرابم کرد

 

به همین فکر می کنم هر روز

عاقبت عشق انتخابم کرد

 

هیچ کس روی من حساب نکرد

شکر حق مادرت حسابم کرد

 

تو خودت آمدی پِی اَم ورنه

هر دری رفته ام جوابم کرد

 

از دعاهای مادرم بودم

تا نگاه تو مستجابم کرد

 

حق بده بر دلم که در بند است 

اوّلین عاشقت خداوند است 

 

از جمالت بهار می ریزد

از جلالت وقار می ریزد

 

حرف اصلاً نداری و از هر

خطبه ات اعتبار می ریزد

 

لحظه هایی که تیغ می گیری

عرقِ ذوالفقار می ریزد

 

چقدر سر به زیر هر قدمت

لحظه های شکار می ریزد

 

چشم زینب به گیسویت حیران

چه خوش این آبشار می ریزد

 

شب پروانه است ، بسم الله 

هر که دیوانه است، بسم الله 

 

با تو این آسمان نگین دارد

و خدا با تو هم نشین دارد

 

تو علی هستی و علی با تو

دست حق را در آستین دارد

 

تو علی هستی و علی وقتی

می زند تیغ ، آفرین دارد

 

تو علی هستی و علی یعنی

از رجز خوانی اش زمین دارد...

 

...می زند چرخ گردِ خود هر روز

که علی ضربِ آتشین دارد

 

نام تو فاطمی است هم علوی

که همان دارد و همین دارد

 

فاطمه هم حسین می خواند 

زیر دین کسی نمی ماند

 

در دلم درد بی شماری هست

چند وقتی است روزگاری هست

 

قسمتم نیست کربلا بروم

این چه غم این چه انتظاری هست

 

پلک هایم به کار می آید

به ضریح نواَت غباری هست

 

 

سنگ فرش حرم بگو آیا

قسمتم از تو یک مزاری هست

 

سفره ات گرم می کنم بَلَدم

خوشی من همین نداری هست

 

تو که می خواستی مرا بکُشی 

کاش می شد به کربلا بِکُشی 

 

تا گدایانِ پُشتِ در داری

تا که هستیم درد سر داری

 

دستت از پشتِ در برون آمد

خوب از شرم ما خبر داری

 

مثل منظومه ای و خورشیدی

دور خود چند تا قمر داری

 

پشتِ در آمدی ولی دیدم

که تو هم دست بر کمر داری

 

ارتباطیست از تو با جگرم

چقدر زخم بر جگر داری

 

تو همه باورِ اباالفضلی 

سومین حیدر اباالفضلی


« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم  اجمعین »

 

  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»


 

 

 



یکشنبه 93 خرداد 11 | نظر بدهید

 
 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

عطرظهور

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار

پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...

ستارگان دوکوهه

هم رنگــــ ِ خـــیـــآل

هدهد

مرام و معرفت

سه قدم مانده به....

یامهدی

مینای دل

ارواحنا فداک یا زینب

مشکات نور الله

گل خشک

سلام محب برمحبان حسین (ع)

دهکده کوچک ما

اسرا

گرتوبیایی غم از دل برود

نیلوفر مرداب

شعرشاعر

خوش یمن

احرار

اینجا آوایی هست

زهرایی

بهونه جوونی

سربداران 313

مدیریت ...

گل نرگس

آپلودعکس

شعر...

خط...

صیاد لحظه های ناب دیدار

تاآسمان راهی نیست

چش قلمبه ...

دانلود مقاله ، پروژه ...

حدیث اشک

اقیانوس

یاسین مدیا

پایگاه اطلاع رسانی ...

یاران گمنام وبی ادعا ...

شعرو غزل امروز

آرمان های انقلاب

 
 

خبرنامه

 
 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 292740

بازدید امروز :72

بازدید دیروز : 92

تعداد کل پست ها : 424

 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

دانشنامه مهدویت

 مهدویت امام زمان (عج)
 

لوگوی دوستان

 

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin