سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کمی درنگ بایدم ...

 

 

نمیدونم نیمه شب نوشته هاموچی بزارم .دیونگی ؟اوهوم دیونگی سحرگاها

بسم الله الرحمن الرحیم...

 

 

جان جهان جهان جان تسلیت عرض میکنیم  

ولی امر مهربان تسلیت عرض میکنیم

 

به غم نشسته ای ولی غریب و زار و بی کسی

ای کس و کار بی کسان تسلیت عرض میکنیم

 

هم دل تو گرفته است هم دل ما گرفته است

به آه و ندبه و فغان تسلیت عرض میکنیم

 

شبیه قبر گمشده گم شده ای میان ما

دلبر بی نام ونشان تسلیت عرض میکنیم

 

فاطمیه رسـیده و دوبـاره داغ دیـده ای

غصه و حزن بی کران تسلیت عرض میکنیم

 

فاطمیه رسیده و خمیده راه می روی

وارث قامتی کمان تسلیت عرض میکنیم

 

فدای شال مشکی ات فدای گریه های تو

حضرت شاه روضه خوان تسلیت عرض میکنیم

 

برای مادر شهیده ات عزا گرفته ایم

شاهد روضه هایمان تسلیت عرض میکنیم

 

میکشد عاقبت تو را غصه ی میخ و سینه ای...

مرهم مادری جوان تسلیت عرض میکنیم

 

پهلوی مادر تو را با لگدی شکسته اند

جنین نمیخورد تکان... ، تسلیت عرض میکنیم

 

همین اشاره کافی است "بِأَیِ ذَنبٍ قُتِلَت..."

حضرت صاحب الزمان تسلیت عرض میکنیم

شعر : علیرضا خاکساری...


« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمه »


  « فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »

 

 

نصفه شبه ...

من بیدارتر ازهمیشه ...

وحالم باز ...

باز ...

باز ...

دلتنگی مرا آخر میکشد ...

چه مرگیم هست ؟؟؟خدامیدونه ...

این روزها دوست دارم زود بگذره ...

بگذره وبرسه اون اتفاقی که منتظرشم ...

وقتی برای حالی خوب ...

نمیدونم چمه حالی به حالیم ...

هزار فکروخیال ...

وهیچ از تعقلی ...وهیچ از ...

احساس میکنم قلبم باز درِ قفس را می کوبد ...

مثه یه زندونی که هرچی به دربسته ی اتاق تاریک وظلمانی  زندون بکوبه به جایی نمیرسه که نمیرسه ...

قلبم ازین جسم خسته شده چه کنم ؟؟؟

دلم تنگ خیلی چیزهاست ...

خیلی جاها ...

خیلی آدم ها که دیدار را سپردن تا به قیامت ...

رفیق نیمه راهم ...دلم برات تنگه ...

ازون آسمون خدا منو میبینی ؟؟؟

حالم خوب نیست ...

روزگار میگذرد ...

الهی شکر ...خدایا شکرت ...

خوبی هایت ونعمت هایت زیاد برمنه خُرد بشر ...

اما نمیدونم انگاری وقتی منو ورز میدادی کلی تو خاک مایه ی دلتنگی منو غلت میدادی خدا ...

اما من که تو رو دارم ...

چه باکم ازین همه ...

نمیدونم فقط میخوام مغزمو تایپ کنم ...

مغز در سکون ...

عقل در سکون ...

اما این قلب لعنتی ...

یه وقتایی دوس دارم بکنمش بندازمش به دورترین جایی که میشه ...

یه جایی که دیگه نبینمش ...

اما باز میدونم حتی برا قلبم ، قلبم تنگ میشود ...

حتی برا همین قفسی که الان توش خودشو به درودیوارش میزنه ...

نمیدونم رابطه ی قلب آدم با چشاش چیه ...

همیشه باهم ابری میشن ...

باهم رعد وبرق میکنن ...

باهم بارونی میشن ...

ای خدا تو کارت درعجبم ...

خدایا چقدر شبت قشنگه ...چرا؟؟؟

نمیدونم امسال تعطیلات باز آقا طلب کنه یا ...یا طلب کنه ...

واقعن نمیتونم بگم نه ...خدانکنه ...

ازبچگی دلبستم کرد به خودش ...

ازهمون موقع که حرم فقط صحن انقلاب رو داشت فقط ...

بچه بودم خیلی بچه ...

اما خوب یادمه ...

الان که دارم میگم لحظاتش جلو چشام رژه میرن ...

وبعد هم بیشتر و بیشتر و بیشتر ...

کارم شده اگه یه سالی تاخیر بیوفته دیونه میشم ...

چقدر حرم آرامش داره ...

وقتی شب از 11به بعد دم یکی ازون اتاقکای روبرو گنبد بشینی وزل بزنی به بیرق حضرت ...

وقتی ساعت کم کمک دم دما 2نیمه شب برسه ...

یه حال عجیبی آدمیو میگیره ...

عجیب ...

وقتی دلت برا ضریح تنگ میشه ومیری داخل عرض ادب میکنی وباز برمیگردی به همان جا و...

باز بیخود از خود ...

وصف هایی که منظم میشه برای لحظه ی وصل خاک به صاحبش ...

وخُدامی که وسط مردم میانو صفاروعقب جلو میکنن ...که مرتب بشه ...

چقدر خوبه همیشه صحن انقلاب قسمت خانماست ...

وبعد صدای موذن لابلای پرپرواز کبوتران عاشقش میپیچد ...

پژواکش از مناره هامیگذرد ومیرسد به جان آدمی مینشیند ...

نماز و... شوق پرواز ...عشق بازی بنده ورب ...

صبح ...

دمی تا طلوع نور ...

صدای نقاره هایش ...

عجیب ترین موسیقی دنیا ...

نقاره ها ندای اجابت است ...

آی هان ای بنده ...

مهمانم بوده ایی ...

به یادم وضوگرفتی که ازدنیا دل کندی ...

طاهرشدی ...

قامت بستی ...

تکبیر گفتی ...

 رکوع کرده ایی ...

وجبین پراز غرورت را به خاک نهادی که بهم ثابت کنی دربرابر عظمتم هیچی ...

قبولت کرده ام ...ای بنده ...

رها شده ایی ای معبودم ...

 

فاغث یاغیاث المستغیثین ...

خدایا چقدرمهربونی ...

 

الله اکبر هرچی میرم جلو دیونگیام تمومی نداره ...

ساعت دم دمای 3نیمه شبه ...

سحرگاه روز آدینه ...

روز انتظار ...

روزموعود ...

روز ندبه و عهد وامن یجیب ...

روزی که مضطرهایم به اجابت وصل شود ...

مضطرهایم ...مضطرهایم ...مضطرهایم ...

آقا اگربرسی ...

میرسی ...

میدانم بودونبودم مهم نیست ...

که مردگان نیز به آمدنت امیدوار ...

اوخواهد آمد ...

چه باک که انتظارم موهایم را سپید کند وچشمان به انتظار نشسته ام را کور ...

روزی او خواهد آمد ...

وصبحی دیگرنزدیک است بیشترازآنچه فکرمیکنم ...

ساعتی چند تا به دم وصل به درگه وسعت عشق ...

یا الله یا رحمن ویارحیم یا مقلب القلوب تبث قلبی علی دینک ...

برخیز ساعت به وقت دلبریست ...

 

 

 



جمعه 92 فروردین 23 | نظر

 
 

پیوند ها

پایگاه جامع عاشورا

ابزار و قالب وبلاگ

عطرظهور

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار

پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...

ستارگان دوکوهه

هم رنگــــ ِ خـــیـــآل

هدهد

مرام و معرفت

سه قدم مانده به....

یامهدی

مینای دل

ارواحنا فداک یا زینب

مشکات نور الله

گل خشک

سلام محب برمحبان حسین (ع)

دهکده کوچک ما

اسرا

گرتوبیایی غم از دل برود

نیلوفر مرداب

شعرشاعر

خوش یمن

احرار

اینجا آوایی هست

زهرایی

بهونه جوونی

سربداران 313

مدیریت ...

گل نرگس

آپلودعکس

شعر...

خط...

صیاد لحظه های ناب دیدار

تاآسمان راهی نیست

چش قلمبه ...

دانلود مقاله ، پروژه ...

حدیث اشک

اقیانوس

یاسین مدیا

پایگاه اطلاع رسانی ...

یاران گمنام وبی ادعا ...

شعرو غزل امروز

آرمان های انقلاب

 
 

خبرنامه

 
 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 292729

بازدید امروز :61

بازدید دیروز : 92

تعداد کل پست ها : 424

 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

دانشنامه مهدویت

 مهدویت امام زمان (عج)
 

لوگوی دوستان

 

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin