بسم الله الرحمن الرحیم...
امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت
فردا به خویش آمدم اما ندیدمت
با من که جانماز شبم قهر کرده است
چندینشب است نیمه شبها ندیدمت
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
پشت سرنگاهم سنگینی نگاهت را احساس می کنم ...
قدم هایم سنگین می شوند و...
انگار وزنه های سنگینی به پاهایم قفل کرده باشن ...
انگار مغزم از کار افتاده ...
تا به پاهایم دستور راه رفتن بدهد ...
پشت نگاهم سنگینی نگاهت را احساس میکنم ...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق المهدی »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »
امروز خواب ماندم و فردا ندیدمت
فردا به خویش آمدم اما ندیدمت
با من که جانماز شبم قهر کرده است
چندین شب است نیمه شبها ندیدمت
خواب و خیال غیر تو را بسکه دیده ام
یک شب تو را به خواب ، به رویا ندیدمت
دیدی گناه شوق مرا کورکور کرد
دیدی تو را به چشم تماشا ندیدمت
اشکم چکید و چشم مرا با خودش نبرد
من قطره ماندم و لب دریا ندیدمت
یک جرعه آب تشنه نگشتم برای تو
در روضه های حضرت سقا ندیدمت
دیدن به چشم نیست ولی گوش دل که هست
کور و کرم! مگر نه؟! که آقا ندیدمت
روضه به روضه گشته ام این انتظار را
شک میکنم به خویش که آیا ندیدمت؟
رحمان نوازنی