می کشد مرا ...
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم...
غم هایم را هجی میکنم ...
غمت را چه کنم آقای انتظارم ...
غمتان ...
می کشد مرا ...
این روزها ...
قلبم تب کرده ...
تاول زده ...
باز ناگفته حرف میزنم ...
قلبم گرفته و...
آسمان گرفته ...
هردو ابریست حالشان ...
قلبم گاه باران میگیرد ...
آسمان عرق شرم ...
قلبم گاه مبهوت گوشه ایی کز میکنه ...
آسمان اما ...
به خلسه می رود ...
قلبم این آسمان ابری را دوست ندارد ...
اصلن از بارانی شدنش متنفراست ...
باران اما شرمگین آن لحظه ایست که ...
یک قطره آب ...
او را بس است ...
غم هایم را هجی میکنم ...
میرسم به رقیه ی حسین ...
باید دختر بود که بی پدری را لمس کرد ...
باید دختر بود تا ...
باید رقیه بود تا ...
آسمان غیرتی شده و می بارد ...
چشمانم اما ...
باران می چکد از ...
آه باران ...باران ...باران ...
تورا چه شد آن دم که علی اصغر ...
غم هایم را هجی می کنم ...
میرسم به ...
زینب ...
نفسم بند می آید ...
حیران میشوم ...
قلبم ...نبضم ...خونم دررگ خشک می شود ...
خیالم سکته می کند ...
یارای رفتنش نیست ...
امان از دل زینب ...
نمیدانم هستی چه رویی داشت که بهم دوخته نشد آن دم که ...
............................................................. گاهی تمام واژه هایم لکنت می گیرند
و هیچ کس نمی فهمد چه می گوییم .............................................................
روزای خوب الهی ...دلبریاتون مقبول درگهش ...
همدیگرو دعاکنیم ...
.............................................................
دخترک سرطان داشت اینو میدونستم اما خبر نداشتم بیناییش را از این طفل گرفته ...
امشب یه دخترکه زیبایی درونم را آتش زد ... الهی به حق سه ساله ی آقام حسین ...
.............................................................
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق الحسین »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»
|
|
یکشنبه 92 آبان 19 |
نظر
|
|
|