بسم الله الرحمن الرحیم...
سوختیم از هق هق ات ؛از گریه هایت سوختیم
دور از دیدار ، امّا در هوایت سوختیم
اجارک الله یامولای یا صاحب عصر والزمان ...
......................
سحرگاه نوشت ...
وقتی همه خوابن و ...
منم وتنهایی ...
منم و یک دنیا خاموشی ...
منم و سکوت وسکوت وسکوت ...
چه لذتی دارد ...سکوت شب ...
آرامش ...
حال خوب ...
و یک بغل که نه ...
به وسعت عشق ...
اللهم ...
دلم نمیاد این همه حس های خوب رو ...
که صبح بشه و...
اما صبح ...
یعنی زندگی ...
وقتی تنهایی ...
میتونی فکرکنی ...
میتونی تامل کنی ...
درنگ کنی ...
تو کارخودت ...
خدای خودت ...
باخودت چند چندی ؟؟؟
خودم ُ میکشم وسط میزه محاکمه ...
و ...
..................................
دم دمای صبح و من و تنهاییم و...
وتا دمی چند صدایی الهی وآسمانی میخواندم به خویش ...
فریادم می کند ...
آی ای عبد ...بیا ...
بـــــــــیا ...
هرآنچه از دنیای توست را بگذار کناری و بیا ...
من تو را به خود میخوانم ...برای خود میخوانم ...
آی ای عبد ...
قدم بردار وبه آغوش من بیا ...
بشوران سیمای خویش را از غیر از من ...
طاهر شو ...
معطرشو ...
سجاده ات را برایم بگشای و ...
قامت ببند به نام من ...
قامت ببند وتمام قد بایست به نامم ...
تکبیر گو و...
بیا بامن دلدادگیهایت را تقسیم کن ...
دلبری کن از من ...از الله ...
ودل بکن از غیر من ...
الله اکبر ...الله اکبر ...
دمی چند زمین بوی بهشت خواهد گرفت ...
عبد به قرار معبود می رسد ...
الله اکبر ...الله اکبر ...
عاشقان پنجره باز است ...
اذان می گوید ...
...............................
گاهی تمام واژه هایم لکنت می گیرند ...
و هیچ کس نمیفهمد چه می گوییم ...
.......................................
روزای خوب الهی ...دلبریاتون مقبول درگهش ...
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق الحسین »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»