اعوذ بالله من نفسی ...
کفشامو پام میکنم ...
وبی هوا میوفتم به رفتن ...
دلم از ماشین وآدم وجاده به تنگ آمده ...
دلم کوچه ایی نمور می خواهد که هیچ وقت تمومی نداشته باشه ...
دلم صدای رعد وبرقی را می خواهد که ازترس منو میخ کوب کنه ...
وباز دوباره بیوفتم به رفتن ...
کنده شدن ...دلم هجرت می خواد ...
دلم می خواهد بی قید بشم از تمام قوانینی که وادارم میکنن که دور بشم ...
از ...
نقطه ...نقطه ...نقطه ...
حتی نای گریه کردنم ندارم ...
فقط باران میخواهم ...
کوچه ایی تنگ وسست ونمور ...
و تاریک ...
آنقدر تاریک که از ترس صدای تالاپ تلوپِ قلبم گوشمو کرکنه ...
ومجبور بشم فانوسی بگیرم دستم و...
ورفتن ورفتن ورفتن ...
آنقدر که پاهایم تاول بزنن ...
آنقدر که لبانم از تشنگی خشک شود ...
آنقدر که صورتم سرخ شود از سوزِ سرما ...
آنقدر که دیگر حتی نای نفس کشیدن رو هم نداشته باشم ...
ودری ازمیان این کوچه مرا به مهمانی بخواند ...
مهمانی من و...وماه و...بارون ...
من ... خسته ام ازین همه مردمان ...
از این همه لحظه ...این همه نفس ...
...........................................
وخیال می کنم ...
باران گرفته ...
قلبمو از دریچه ی تنگ وتاریک سینه ام میکشم بیرون و...
وپهن میکنم زیر باران ...
میخواهم باز بتکانمش ...
شستشویش دهم ...
بچلانمش ...ومرتبش کنم و...
و کادو بگیرمش وروی آن باخطی خوب بنویسم ...
تقدیم به صاحبش ...
ودستانم را بگیرم سمته خدا ...
وفریاد کنم ...
خدای من تقدیم تو با احترام ...
این تنها قسمتی که از خودت به من امانت دادی ...
دیگر طاقت جسمه زمینیم را ندارد ...
پرواز میخواهد ...
خوشا به حال پرنده ...
.......................
من خوده حادثه هستم ...یک اتفاق ـــــــــ
من تضادم ــــــــــــ
من تقلای پروازم ـــــــــــــ
چیزی شبیه ریشه زدن ـــــــــــــــ
من دهاتیم ...شهرتان ماله شما ...
...............................................
خواهش نوشت :
میشه یه وقتایی دعام کنی ؟؟؟اوهوم دعام کن ...
نمیدونم چمه تمام حسام توهم تنیده شدن ...
قلبم برای شبانه هایم تنگ شده ...
این یک حس است ...دنباله نظم وترتیب درمن نباش ...
فانوس رو دوست دارم ...
یه خاطره ...نوستالژی ...یاد کودکی ...
یه حال خوب ورویایی ...
..............................
شاید هویزه ...
همدیگرو دعا کنیم ...
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة الزهرا »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»
.........................................