کلمه الله هی العلیا ... بک یا الله ...
موضوع خانمانست (محرمانست ) ...
1.شیک حرف بزنیم ؟؟؟
اگه بخوام شیک بگم ...
یه وقتایی ...یه آدمایی ... یه دوستانی ...یه حرفه دل فهمی ...
توی خط به خط دینم نوشته رأفت ومهربانی ...
نوشته لبخند ومسامحت ...
نوشته گذشت ورحمانیت ...
توی کتاب الهیمون تقریبا اکثر آیات الهی خدا مهربونیشو به رخمون کشیده ...
پس چرا ماها که از نَفَسِ خدامون هستیم بُخل کنیم ومهربونیمونو نسبت به هم پنهان کنیم ؟؟؟
بعضی وقتا دوست دارم شیک و درشت وبزرگ به رفقام بگم که چقدر دوستتون دارم ...
2. توفکره یه وبلاگم برا عاشقانه های(دلنوشته) داییم ...
نمیدونم دفتراشونو پیدامی کنم یا نه اصلا اجازه میدن بهم یا نه ...
آخه خیلی خواستم ازشون که یا کتابشون کنن یا وبلاگ بزنن و...
میخوام خودم یه وبلاگ براشون درست کنم ونوشته هاشونو بزارم اونجا باید دید چی میشه ...
این آهنگ این آخرین قدم جناب زمانی خیلی دلو قلقلک میده ...
برای آخرین نفس بخون ترانه ای
که باید از تو بگذزم به هر بهانه ای
که میشه از تو رد شدو نظر به جاده کرد
که میشه این غما رو از دلم پیاده کرد...
طبقه اخلاقِ جنون آمیزِ همیشگیم ... کلی حرفامو قورت دادم ...
کلی حرف حذف شد ...
....
جاتون خالی امروز تو سرویس کلی داستانی بود ...
هم رفت وهم برگشت ...
رفت ماآدما آدمیتمونو به رخ هم کشیدیم اونم از نوعه ...
برگشتنی که چه عرض نوماییم ...خداهمونو هدایت کنه ...انشاالله ...
ویه پشت آرنجه دستی اندرونه چشممان خوردیم عینک وچشمان یکی شد :) ...
....
امروز باز حس کردم خدام خیلی بهم نزدیکه ...
( چای نبات بفرمایین ...:) از وقتی برگشتم یعنی بعده اذان مغرب به این ور 3تا لیوان چای نبات نوشه جان کردم ...:)
بعد هی میگن کم خونی و124تا از نرمالش عقب تری :)) ...
خو مام معتاده چایی چه کنیم ؟؟؟یکی وساطت کنه مارو از هم جدانموده ...ثواب دنیا وعقباشو یه جاببره ...:)
هرگز هرگز هرگز ...:) .... )
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة الزهرا »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»