بسم الله الرحمن الرحیم...
ندایی در آسمان وزمین آمد که ...
آی اهل عالم می بخشم ...
من ـــــــــ شما را ــــــــــــــ به خودم ــــــــــمی بخشم ــــــــــ
باز بهانه ایست برای برگشتم به سمتت الهی ...
باز مرا به آغوشت خواندی الهی ...
وباز من بی حیا چشم درچشمت می دوزم ...
توبه می کنم و باز ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرسال همین وقتا یه عهدایی باهات اللهم می بندم که ...
پای عملشان که می رسد میلغزد پای و باز ...
من ازین همه سستی می هراسم ...
محکمم کن ...و سربلند ...
اما باتمام این همه بدی و خطا و نادانی ...
الهی وربی وسیدی ومولای من لی غیرک ...
الهی وربی وسیدی ومولای انی احبک ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقایی که خواهی آمد تمام دلخواسته هایمان آمدنتان است حضرت انتظار ...
همدیگرو دعا کنیم ...بل نفس حقی رفت تا الله و دعایی به اجابت رسید ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سحرگاه 23رمضان المبارک ...چند سال پیش و دیدن قیافه ی بابایی وعمو که از بیمارستان برگشتن ...
بی صدا ...
و بابا ...
عجیب شبی بود اون شب ... چقدر دعا خوندیم ...چقدر امن یجیب ... وتوسلی که همگی ...
اما یکی دو ساعت مونده به اذان صبح ...
دلم عجیب تنگش شده ...
سالگرد بابابزرگم ...خدایشان بیامرزد ونیز ماها رو هم ...
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة الزهرا »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »