رسیدم تا اجل، امّا رسیدن شد فراموشم ...
|
|
بسم الله الرحمن الرحیم...
رسیدم تا اجل، امّا رسیدن شد فراموشم دمیدم در نی دنیا، دمیدن شد فراموشم
سرم با خند? گل گرم شد در فصل گلچینی دلم چون سیب سرخ افتاد، چیدن شد فراموشم
ندای ارجعی گل کرد، برگشتم دمی تا خود همین که پر در آوردم پریدن شد فراموشم
مرید غیرتم، از خود گذشتن رفت از یادم شهید حیرتم در خون تپیدن شد فراموشم صدای سرم? چشمت گلوی دیدهام را سوخت که از شرم تماشایت شنیدن شد فراموشم
چنان از آخرت گفتم که دنیا گشت عقبایم چنان گرم تماشایم که دیدن شد فراموشم
به تعقیب نمازی بیاذان درخود فرو رفتم رکوعم، سجدهام کج شد، خمیدن شد فراموشم
شب جان کندن آمد باز دل بستم به دل دادن تب دل بردن آمد، دل بریدن شد فراموشم
دگر زیر سر من بالشی از گریه بگذارید چهل سال است راحت آرمیدن شد فراموشم
اگر گفتند نامت چیست در غوغای من ربّک بگو من هم ملک بودم، پریدن شد فراموشم
....شعر: علیرضا قزوه ...
سلام علیکم ورحمه الله ...الهی شکر...نفس هنوز بالاپایین می شود ...برمدارزمین پام میگذاریم ...
و...شعرخیلی حرف داره ...دلم ازخودم ...:(( ...عجیب دلم تنگ حرم آقاست وبه شدت حسودیم میشه به کبوتر حرمش ...:((
تااطلاع ثانوی نت نمیام ...الدعا بفرمایید ...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سالگرد رحلت بزرگ مرد تاریخ تسلیت ونیز شهادت حضرت امام کاظم تعزیت ...
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج الحجه بحق الحجه »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »
|
|
دوشنبه 92 خرداد 13 |
نظر
|
|
|