بسم الله الرحمن الرحیم...
ـــــــــــــــــــــــــــمن آدم نخواهم شدــــــــــــــــــــــ
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
...من به تو دچارم
حتی دروقتایی که چشم میبندی مباد ببینی که لغزیده پایم به سمتی که نباید...
من به تو دچارم ..
درسخت ترین آناتی که برمن می گذرد...
من به تو دچارم ...
حتی وقتی که حالم ...
من به تو دچارم ...
وقتی که هستی کافرخواهم بود به تمام دلخستگی هایم ...
حتی به بزرگترین امتحانی که ازمن خواهی گرفت ...
من به تو دچارم ...
توکه باشی من داراتراز همه ی دلتنگی های خویشم ...
من به تو دچارم ...
توکه باشی نفس تنگیهایم آزارم نمیدهند ...
من به تو دچارم ...
وقتی تمام آوارهای دنیا روی سروقلب وجانم هوارشوند ...
من به تو دچارم ...
مرا هیچ باکی نیست ازنبودنها ...
بودنت تمام زندگی من است ...
ازنیست ها ...رفتن ها ...
من به تو دچارم ...
من به تو دچارم ...
من به تو دچارم ...
من دریای التماسم تو آسمانی برای اجابت ...
من به تو دچارم ...
من به تو دچارم ...
من به تو دچارم ...
الهی وربی وسیدی ومولای من لی غیرک ...
مولای یا مولای ...
انت المولی وانا العبد ...
وهل یرحم العبد الا المولی ...
من به تو دچارم ...
من به تو دچارم ...
من به تو دچارم ...
الَّذینَ آمنوا و تَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذکرِالله اَلابِذکرِالله تَطمَئِنُّ القُلوب...
قلبم یه تکون میخواد یک حال خوب اساسی ...
یه خونه تکونی درست ...
یه چیزی مثه ...
مثه ...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد
در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم ... شروع شد
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
حال در خوف و رجا رو به تو بر میگردم
دو قدم دلهره دارم دو قدم دلتنگم
نشد از یاد برم خاطره دوری را
بازهرچند رسیدیم به هم !دلتنگم
فاضل نظری
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
تشکرنوشت :
ازهمه ی بزرگواران بابت همدردی سپاس گذارم توشادیاتون جبران کنم انشاالله ...
ماکه مثه اینکه قسمت بودنمون همین غمهایست که همیشه هست ...
شکرخدابرهرخواسته اش ...
نگاهتان متبسم تاهمیشه ...
دلم عجیب به حرم امن رضای آل محمدنیاز دارد...
صحن انقلاب ...و...
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحق فاطمة »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین »