پيام
+
رفتي و رفت پشت و پناه کبوتران
خيره شده به رفتن تو چشم آسمان
رفتي و خواهرانه کسي داشت ميگريست
ديگر نداشت روي سرش خيمه سايبان
اصغر زبان نداشت که همراه با حرم
با اشک و ناله هاش بگويد: عمو بمان
رفتي و مشک ها به عزايت نشسته اند
بعد از تو آب ها همه بودند روضه خوان
بعد از تو بود غارت خيمه شروع شد
بعد از تو بود قصه ي لب ها و خيزران…
غزل صداقت
91/9/5
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
فهرست برترین کاربران از نظر بیشترین پیام های منتخب شده از سوی دبیران مجله پارسی نامه.
30 رتبه برگزیده
بیشتر
برچسب های پرکاربرد