وبلاگ :
كمي درنگ بايدم ...
يادداشت :
من ...چشمِ راستم و وايتکس ...:)
نظرات :
2
خصوصي ،
15
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فاطمه نوريان
سلام خوبي؟؟؟
آغا من يه چيزي بگم؟؟؟؟
ديروز اومدي وبم زبون درازي کردي با اجازه منم تلافي کنم...
اومدي وبم بعد از مدتها زبون درازي ميکني؟؟حالا قهر کنم...؟؟؟؟
من کلي تعجب کردم گفتم يني چي؟؟؟؟
اخه پستمم غمگين بود....
بعد امروز که اومدم وبت ديدم...
هاااااااااااااااااااااااا
پ يه چيزي بوده...
کمي درنگ بايدم بعد از مدتها به طنز گراييده...
گفتيم در اين خنده بازار ما نيز خودي نشان دهيم...
ولي خداييشش خييييلي خدا رحمت کرده هااااا...
منم چند روز پيش ميخواستم محلول رزماري بريزم روي ابروم تا پربشه ( اخه ابروهاي من کم پشته...)
بعد حواسم نبود ريختم تو چشام...
در يه لحظه جيغ زدم گفتم...کووووووور شدمممممممممممم.......
که يهو ديديم کل اعضاي خانواده با سرعت برق جلومون ظاهر شدن از ترس...
قضيه ما هم شدهبود مثه ضرب المثله ک طرف اومدابروش رو درست کنه زد چشمش رو کور کرد...
منم سوختما....ولي شکر خدا مايعه فرار بود سريع خوب شدم...!!!!
تو هم برو صدقه بده...
پاسخ
سلام فاطمه خانم نوريان ازين ورا خواهر گمش کردي نه ؟راهو ميگم ...اون شکلکه که مزاحي بيش نبود توهم که خداي تلافي ...نه يه چي ديگه ميخواستم بزارم پيدانکردم ...اين ازين ...بچه جون ما تو طنز مايگي يد طولايي داريم رو نميکنيم بزودي شاهد يک سري ديگر خواهيد بود ...الانه شرايط اقتضا مينمايد وقاريت را پيشي بگيريم ...:) ممنون که اومدي خانم ...