سلام بر آبجي جان
شب قشنگه...شب وقت خواب نيست....
نوشته ات خيلي قشنگه...به اين نميگن خط خطي که اثر هنري آبجي خانوم
سلام خوبين کسي هست فک نکنم باشين اومدم بگم دلم براتون تنگيده به منم سر بزنيد
دوووووووووووووووستتون دارم
ياعلي
ابجي اين گفت وگوي خدا و بنده رو جايي خوندم..خيلي دوسش داشتم..خيلي به دلم نشست..گفتم اينجام كه حال و هواش همين رنگه بنويسم..اگه دوسش نداشتي پاكش كن..
راستي بابت ديشب عذر فراوان..دير شد ديگه..شرمندم..
خدا ميفرمايد:
بنده ي من تو به هنگامي که به نماز مي ايستي من آنچنان گوش فرا ميدهم که انگار همين يک بنده را دارم و تو چنان غافلي که گويا صد ها خدا داري ...
خدا: بنده ي من نماز شب بخوان و آن يازده رکعت است.بنده: خدايا ! خسته ام! نمي توانم.خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.بنده: خدايا ! خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم…خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوانبنده: خدايا سه رکعت زياد استخدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوانبنده: خدايا ! امروز خيلي خسته ام! آيا راه ديگري ندارد؟خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا اللهبنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا اللهبنده: خدايا هوا سرد است! نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورمخدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيمبنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد.خدا: ملائکه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزدهملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم ،اما باز خوابيدخدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توستملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آوردملائکه: خداوندا نمي خواهي با او قهر کني؟خدا: او جز من کسي را ندارد…شايد توبه کرد…
به خدا گفتم:بيا جهان را قسمت كنيم..
اسمون مال من ابراش مال تو..
دريا مال من موجاش مال تو..
ماه مال من خورشيد مال تو..
خدا خنديد گفت:تو بندگي كن..دنيا مال تو..من هم مال تو..
حسين پناهي
سلام رفيق بزرگوار..
ابجي ميگم الان من چي بگم؟
اصلن چيزي ميشه درمورد اين نوشتت گفت؟
اصلن ميشه اون چيزي كه از جان و دل مياد بر جان و وجود ادم ننشينه؟
عالي بود..
شب...
صداي احساس خداست در زمين..
خيلي قشنگ بود..
انتهاي شب نگراني هايت را به خدا بسپار و آسوده بخواب...
او بيدار است..
آرزو هايت را براورده ميكند آن خدايي كه آسمان را براي خنداندن گلي مي گرياند..
از خدا برايت خدا رو ميخواهم رفيق عزيز دلم..
شب :
لحظه زيباي عاشق شدن...
عاشقه خوده عشق شدن...
سلام عالي بود مثل هميشه ..کلي حال کردم ..